سلام علی ال یاسین

سلام علی ال یاسین . اینجا محلیست برای درد و دل با ...

سلام علی ال یاسین

سلام علی ال یاسین . اینجا محلیست برای درد و دل با ...

سلام علی ال یاسین--- ۲۸

 

سلام آقاجان ..........

 سلام  

          

        آقاجون . سلام . مولا جان . مدتیست که حتی خودم هم به دلم وقت ندادم شب جمعه ای بشینم و با صاحب الزمانم آنچه میخواهد دل تنگم بگویم .........

         آ قاجون مدتهاست . غرق شدم . غرق بین اتفاقاتی که شاید بهتر باشه بگم باید ناگفته باقی بمونه . نمی دونم دود اون آتشی که یک زمانی با آگاهی و به رسم تقدیر گرفتارش شدم تا چه وقتی سهم منه از زندگی . ولی هر چه هست . تا هر زمانی هست تنها امیدی که من رو تا اینجا سرپا نگهداشته و دستم رو گرفته و رو به جلو راهنماست . دست یاریگر شماست یا صاحب الزمان .

    آقاجون این روزها ......    

  

        آقاجان . مولا و صاحبم شما هستین . و من موظف هستم که خودم  و همراهانم  آنچنان در زندگیمون سمت و سو بگیریم که شما برای اداره ی جامعه اسلامی لازم دارین .

       آقاجون میدونم من هنوز قد و اندازه ی این حرفها نیستم . ولی خب به دل بچگانه ی من و به دل دریایی خودتون نظری کنید و دست ما رو هم بگیرید و یادمون بدین تا آنگونه ای بشیم که شما نظرتون هست .

       آقاجون حاجی ها از سرزمین عشق اومدن و صحبتهایی از مملکت رسول خدا و فاطمه ی زهرا میگن که دل کم تاب و تحمل من رو بی تاب تر از قبل کرده . از مدینه میگن . از مسجدالنبی .از خانه حضرت رسول (ص) . از خانه ی فاطمه زهرا (س) . از سکوی اصحاب صفه . از باب جبرائیل .  از بقیع . از مکه . از مسجدالحرام . از کعبه . از نگاه های عاشق . از حجر اسماعیل . مقام ابراهیم . از منا و عرفات . از مشعر . و وقوف . از رمی جمرات . از قربانی کردن . از ...

    

    

     آقاجون ایام سختی رو پشت سر گذاشتم . ایام سختی . آقاجون یادم بده در این تحملها درس زندگی بیاموزم . درس عشقبازی با خدا . راستش تا امروز بهترین درسهای عشقبازی با پروردگار خوبیها رو در تلخترین لحظه های زندگی و یا در شادترین لحظه ها آموختم . البته این آموختنها در صورتی بوده که حواسپرت نبوده باشم . پس اقاجون خودت دست بچه ی شیطون و سر به هوایی که زیادی سروساده ست رو بگیر ............

.   آقاجون التماس دعا     

 

                                                          به امید دستهای یاریگر تو یا صاحب الزمان  

 

 

سلام علی ال یاسین--- ۲۷

 

سلام بر آقا و مولایم . مهدی فاطمه . گل نرگس . اباصالح المهدی (عج) .

آقا جان . امشب یه جورای متفاوتی دلگیر و شاید باید بگم درمونده ام  و اومدم با شما اینجا دردودل کنم . چه کنم که دلم شکسته از اینکه خیلی مسائل تلخ امروز بهم اثبات شد . نه خدایی حرفی ندارم . دهنم بسته شده ....

قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است

آقاجون . امشب بهم خیلی سخت گذشت . سخت . اینم یه دلیل که مایه سرافکندگی شدیم براتون . آقاجون این حرفهای تلخی که اینجا دارم براتون میگم . درد زخم عمیقیست که تحملش در حد من نبود ...

امشب  

برایم باورکردنی نبود . خودم از چادری که برسر میکنم . از نمازی که می خونم .از ظاهری که باعث شده  کسی من رو به اسم یه بچه مسلمون . یه بچه شیعه بشناسه خجالت می کشم . از اینکه با این عنوان نام شیعه های واقعی شما رو خراب کنم . من و امثال من ...

آخه دیگه حالا بهم ثابت شد که چندان هم مزخرف و دور از حقیقت نیست تمام اون حرفهایی که من تهمت میدونستم ...

اونقدرها هم دور از حقیقت نیست تمام اون حرفهایی که من تهمت میدونستم .

آره امشب به من هم ثابت شد که ....

گه گاهی در جمع دخترهای جوان فامیل یا دوستان همکار و هم دانشگاهی که می نشستم وقتی حرف از پسر جماعت میشد . وقتی کسی دور بر میداشت و لابلای حرفهاش از پست بودن بعضی پسرهای مثلا مذهبی حرف می زد . با تندی و با دلایل فراوان سعی در خنثی کردن تاثیر کلامش بر میومدم . اما .......

ولی حالا اومدم بگم که چقدر متاسفم . متاسف ... به

رذالت رو در رفتار و اعمال کسی دیدم که تا همین امروز بیش از خودم بهش اعتماد داشتم . خیلی بدبختی نیست ؟! کسی نفهمید که یه پسر کثیف از اعتمادی که دوست و آشنا بهم داشتن چطور سوء استفاده کرد . ولی تا آخر عمرم سرافکندم که تا امروز اینقدر نفهم بودم که این جماعت رو نمی شناختم . تا امروز اگر هم گه گاهی دیده بودم لابلای اونهاییشون که رنگ مذهبی به خودشون زدن یک - دوتا آشغال هم هست . دلیل می آوردم که حالا این یکی که دلیل نمیشه آدم بد بین بشه . اینهام به فلان دلیل و فلان دلیل اصلا دین و دیانت سرشون نمیشه . اینها ادعای خدا و پیغمبر شناسی دارن . اینها خانواده هاشون فلانن و فلانن . مادرشون یادشون نداده ......

ولی حالا . میگم . متاسفم . متاسف ...

البته از یک لحاظ هم جای شکر دارد . اونهم هزاران هزار . که این خودش درسی شد که چشمام رو بیشتر باز کنم . و این جماعت پست رو راحت تر بشناسم . گمون نکنم هر عمری که پاش به مسجد باز بود . یا هر عثمونی که قرآن دست گرفت و خوند . مسلمونی حالیش هست . قاتی همینا یزدم  نشسته .

 آره شکر . هزاران مرتبه شکر .

آره بازم شکر .

شکر

 

 هییییییییییییی . مردشور هر چی پسر . بخصوص اونهایی که خودشون رو مذهبی میدونن ببرم . مردشور همگی شون .  

د آخه چیکار کنم . میخوام داد بزنم . فریاد کنم . قابل حضم نیست . د آخه ...برای خودم و آنچه مجبور شدم فروبخورم متاسفم . متاسف

و سکوت فریاد من بود .

و هنوز یک روز ازش نگذشته بود که دوباره . نمک روی زخمی عمیق پاشیده شد . یا زهرا . یا علی . یا حسین ..........

یا امام رضا .

به امید دستهای یاریگر تو یا صاحب الزمان