سلام بر مهدی . گل یاس کبود . آقاجان هرچه خواستم دست بر قلم ببرم . نشد . راستش بغضی بر گلو نشسته که تا این لحظه قادر بر عبور دادن آن نشده ام ....... صبوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصور نمی کنم درست باشد . شاید تدبر . آنچنانکه شایسته باشد لازم است . عمل با تدبیر .........
عرض تسلیت آقاجان . این روزها دشمنان گشاده دست تر از آنی شده اند که ما میتوانستیم تصور کنیم .
میدانم که یاران شما شایسته ترین هستند . ولی آقاجان عاجزانه درخواستی میکنم . که من رو هم یاری کنید همرنگ یاران شما باشم . بتونم همسو باشم . بتونم ............
آقاجان ...
این ایام همه بار غمها سنگینی میکنه ....
جز تو کس ندارد ای با خبر از راز همه . خبر از گریه ی بی صدای من خدای من
به علی قسم مرا به صاحب الزمان ببر . که بود امام و و مقتدای من خدای من
جگرم خون شده بر غریبی حسین تو .خانه ی دل شده کربلای من خدای من
مدینه فاطمه را روز روشن آزردند . چه شد جنازه ی او را شبانه می بردند ؟!.........
آقاجان التماس دعا .
به امید دستهای یاریگر شما یا ابا صالح المهدی (عج)
آقاجان سلام . یابن الزهرا . یوسف فاطمه . یا مهدی (عج) عرض تسلیت دارم .
آقاجان چطور عرض کنم ؟! حالا دیگه حال و هوای بسیاری از عاشقان ناتوانت رو درک میکنم . عاشقان ناتوان . اونهایی که دلشون جانشون با شماست آقاجان .......ولی ..........
ایستاده بودم در صحن و سرای مسجد جمکران . مسجدی که این شب چهارشنبه عجیب بوی شما و مادرتون رو با هم می داد . ایستاده بودم و با نگاه به عاشقان شما به ناتوانایی های خودم اشک می ریختم . آخه ...........
بسیار شنیدم از سربازان و سرداران سپاه عظیم و باشکوه شما آقاجان . بسیار .....
چه بی خیال نشستم چه کوششی ، چه وفایی
فقط نشستم وگفتم خدا کند که بیایی
برای سرباز صاحب الزمان شدن امتیازات بسیاری لازم هست که هر کسی نداره .... امتیازاتی که با نشستن و آه و ناله کردن و آمال و آرزو ها رو ردیف کردن بدست نمیاد . امتیازاتی که حتی ممکنه آدم داشته باشه ولی در مرحله ای از زندگیش از دستشون بده ......
ایستاده بودم در محضر خانم فاطمه ی معصومه . شب شهادت مادر هستی خانم فاطمه ی زهرا (س) بود ......... سرشار بودم از فریادهای در سکوت
به امید دستهای یاریگر شما یا ابا صالح المهدی (عج)