آفتاب چرخ عزّت آیت اُم الکتاببانوی آفاق، برج کهکشان معرفتپارسای پاک طینت، پرتو نور خداتاجدار تاج تکریم و تبارک دودمانثقل هستی، ثَدِی ایمان، مادر ثار خداجلوة نور جمالِ یا جمیل و یا جلیلچرخ هستی پیشِ چوگانش توگوئی همچوگُوحیدری خصلت، حبیب الله سِیَر،حامیم خویخادم کویش خلیل و خضر و موسای کلیمدر دیارِ قُرب ایزد داده دل یکجا به دوستذاکر ومذکور و نامش ذکر ذرّات وجودرازِ امکان، رمز رحمان، راقم کِلکِ وجودزمزم عرفان، زکیه زهرة زهرا بتولژرف دریای معارف، ژکْفَرژولیده حالسمبل خلقت، سلیل سیّد سدرت نشینشبل احمد، شمس غیرت، همسر شیر خداصالح وصبروصلاة و صوم و صدّیق و صراطضَوءِ مصباح هدایت، مطلع شمس ضحیطیّب و طاها و یاسین، طاهر و طور و طوافظرف جانش کأس رحمت، آن ظهیر مرتضیعروة الوثقی، علیم و عارف و عدل و عمادغیرة الله یا غیاث هر غریب مستغیثفیض قدسی، فالق صبح ازل، فجر وجودقاف قرآن قلب امکان، قاب قوسین شهودکوثر و کنزِ خفی، کشّاف کلّ ما کشفگنج عصمت را گهر، گلزار حکمت را ثمرلوح ایمان، لطف یزدان، لؤلؤ دریای عشقمهدِ تقوا، مادرِ ماءِ معین، مرآت حقنسل حیدر رانسب، ناموس یزدان، نخل طورواجب ممکن، وجیهِ درگهِ ربّ ودودهمّتش بنگر که باشد آفرینش را هدفیا یَدَی رحمان دستِ(ساعی)مسکین بگیر | <>اُمِ اب، اقنوم عصمت، افتخار بوتراب |
توکلم بر خدا
و به امید دستهای یاریگر تو یا اباصالح المهدی(عج)
یا زهرا ......
فاطمه بخش نخست جمله سازی با خداست
فاطمه نوح است و کشتیبان دریای وجود
فاطمه راز نیاز و روح آیات سجود
آقاجان .یابن الحسنم. یوسف زهرا. ... این روزها صدای غمگین و ناله های پدر بزرگوارتان . علی شیر هدا از ته چاه بگوش می رسد ...........
بَود در خاطرم . چشمای بسته
رخ نیلی و پهلوی شکسته
تمام خانه ام یادآور اوست
دو چشمِ من به سوی بستر اوست
هزاران دردِ دل در خانه کرده
دل من را به یادش زنده کرده
دو یار و مونس و دلدار بودیم
برای یکدگر غمخوار بودیم
مرا پشت و پناهی بود . زهرا
چه گویم خود سپاهی بود . زهرا
کنار ساحلش پهلو گرفتم
من از او قوت زانو گرفتم
ببین حال پریشان علی را
ببین شام غریبانِ علی را
الا ای پر کشیده سوی افلاک
برون آور سر ز این خاک
به اشک دیده شستم پیکرت را
کفن کردم آن پیکر نیلوفرت را
گریبان از جئایی چاک کردم
تو را با دست لرزان خاک کردم
به ناگه قامتم یکباره بشکست
زدم با آه و حسرت دست بر دست
به دریای غمت ساحل ندارم
به جز قبر تو من منزل ندارم
غمت در سینه ام آتشفشان کرد
علی را مرگ تو قامت کمان کرد
توکلم بر خدا
و به امید دستهای یاریگر تو یا اباصالح المهدی(عج)