سلام علی ال یاسین ----۸۶

 سلام. آقا جان سلام . مدتهای زیادی از قفل شدن قلمم میگذره. میدونم اشکال  فنی وجود داشته و داره ......ولی ........ولی آقا جون به خداوندی خدا و به بزرگواری شما که دل من تحمل تنهایی و حرف نزدن رو نداره........... 

به خاطر خیلی از محبتهاتون تشکر . بسیار بزرگواریها دیدم و میبینم ولی آقاجون نمیدونم چرا هر روز که از عمرم میگذره .......... تحملم کمتر میشه. 

اینکه تاب تحمل خیلی سختی ها رو از دست دادم. اینکه صبور نیستم.  

اینکه مفهوم تقوا رو از یاد بردم. نه اینکه بگم ندارم ( که میدونم ندارم) اصلا نمیدونم چی هست........... که تازگی همه ...........
آقاجون امیدم هنوزهم ....همیشه به دستهای یاریگر شما بوده و هست. آرامشم رو مدتهاست از دست دادم. فقط گاهی اونهم به صورت مقطعی در زیارتگاهی...مکانی..............جمعی...................در محضر استادی.......... آروم میشم و سعی میکنم خودم رو رووپا نگهدارم تا زبون بعضی از اونهایی که فقط ماسک دوستی رو زدن بسته بمونه و اونی که زیر ماسکشون پنهان کردن رو قلاف کنن........ 

آقاجون نمیدونم چه روزگاریه که داری طی میشه . امثال من دین و ایمونشون میلقه و امثال بعضی بالا نشینها تیغشون برنده تر شده.......... 

توکلم به خدا  

و  

امیدم همیشه به دستهای یاریگر شماست یا اباصالح المهدی (عج)