سلام علی ال یاسین --- ۲۲

سلام آقاجان .........سلام

سلام مولای من

یا صاحب الزمان سلام . سلام . سلام . سلام .

آقاجان از آن روزی که این پنجره رو باز کردم به روی حرفهای دلم . با دلنوشته هام عهد کردم که فقط سخنی باشن که در لحظه از دل بر می آیند .

آقاجون فقط به خاطر همین تا امروز صبر کردم . تا با خودت در چنین شبی گپی بزنم .

آقا جان . این روزها همه گرم برگزاری مراسم جشن و سرور هستن . همه منتظران تو آقا جان در تلاشن تا این ایام به خوبی و به شادی برای همه سپری بشه .

آقاجان . تو میدونی بسیار شادم که هنوز قلبم در گرو محبت توست . که هنوز ضربان قلبم با نوای یابن الحسن نتظیم میشه و ......

و البته غم سردی هم بر گوشه دلم نشسته . غمهایی ....

غمهایی که چشمان ترم رو دلیل و راهنماست .

آقا جان دلتنگم که یکسال دیگه هم گذشت و من سرعت قدمهایی که به سمت شما و به سوی شما برداشتم کم بود ........

آقاجان دلنگران هستم که مبادا بیش از حد جا بمونم . فاصله ام از سربازان و عاشقان شما بیش از اونی بشه که بتونم به این زودی ها جبرانش کنم. آقاجون گناهانی که مرتکب شدم توی این یکسال . یکی یکی فاصله ام رو با خدا . و بعد از اون ذره ذره از حساسیتم به نام شما کم کرده . آقاجون نمیدونم چطوری ازشون به یکباره جدا بشم .....

می ترسم آقاجان ......

به امید دستهای یاریگر مهدی موعود -عج-