سلام علی ال یاسین
آقاجون دلم لرزان شده و یه جورایی آستانه ی تحملم بسیار پایین اومده .
آقاجون جگرم ........ د آخه چی بگم . آرزوهام داره مونده میشه . داره وقتش می گذره .
آقاجون جگرم ........ د آخه پیر شدم رفت و هنوز همونم که لیاقت خیلی چیز ها رو هنوزم که هنوزه نداره
آقاجون جگرم ....... د آخه تاب تحملم . د آخه مولای من اینها امتحان الهیست ؟ چه کنم که من رفوزه دارم میشم . دارم کم میارم . .......... یا جواب بخش کوچکی از گستاخی هاییست که به درگاه الهی مرتکب شدم .......؟
آقاجون جگرم ...... آقاجون این روزها حاجی های دلپاک و دریا دل محرم میشن و عزم سفر می بندن به سمت الله ................. میرن تا در سرزمینهای منا و عرفات و مشعر ... خودشون رو تطهیر کنن و با مقامی در درگاه کبریایی پیوند بزنن . و من اینجا نشستم از سر بی لیاقتیم فقط آه میکشم .
آقاجون . گل همیشه بهارم . توی چهارباغ که قدم میزنم . توی هشت بهشت . کنار رودخونه که قدم میزنم . نفس عمیق میکشم شاید تازه بشه . شاید نشاط کمی هم وارد مجرای تنفسیم بشه و چشمها سویی پیدا کنه . ولی .........
ای کاش آقاجون میشد منم یه گوشه ای . یه کناری جا میدادی مولای من . قاتی این همه عاشق لایق ...........
امیدم به دستهای یاریگر توست یا صاحب الزمان . |