سلام علی ال یاسین ----۵۱

در دل به جز دیدن روی تو تمنا نمی کنم

بی یاد روی تو به کعبه تماشا نمی کنم .

               اون کعبه سنگ نشانست که ره گم نشود

               حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

گفتم که روز شعبان کنی سکون

امید داشتم که بیایی کنار من

شعبان رسید و آمد و رفت و نیامدی

پس کی تمام شود این انتظار من

شعبان نیامدی . رمضان کن عنایتی

بگذار پا به چشم من ای روزگار من

این نامه ی سیاه من ِ رو سیاه تر

شد باعث جدایی ساز من

سلام علی آل یاسین

آقاجون . دلم بیش از اینا گرفته ............... این روزها دستم لرزانست ....

همیشه آرزو داشته ام آنقدر توانمند بشوم که بتوانم قدمی در جهتی که شما راضی باشید . و به سمت و سوی شما باشد بردارم .........

آقاجان بسیار حاجتمند یاری شما هستم . آخه آقاجون توانمند تر از دست شما دستی را پشت و پناه خود نمی توانم تصور کنم ................

پس توکلم . بر خدا 

و به امید دستهای یاریگر تو یا اباصالح المهدی(عج)