سلام علی ال یاسین ---۲۱

آقاجون . مهدی فاطمه . یوسف زهرا . یابن الحسن . یا بیقیه الله (عج) سلام ...

آقا جون راهم دوره . راهم دوره به تمام زیارتگاههای ائمه ..... دلم بعضی وقتا پر میکشه به سمت و سوی نجف . کربلا . کاظمین . سامرا .... مکه مدینه .... حتی برای مشهد . قم . ...قم و جمکران ... آقاجون . دلم .....

آقاجون ولی چند سالی هست که خوو کرده دلم به دردودلهایی که اینجا توی وبلاگی به اسم شما مکتوب مینویسم . آقاجون روزهای اول سالهای اول سخت بود برام از دردودلهام بنویسم برای آقا و مولای خودم ..... ولی آقاجون . اینجا نوشتن هم اگه قصد و نیت صاف باشه و قلم سروساده میشه ........ اون ارتباط با شما برقرار میشه .

             

آقاجون وقتی به پشت سرم نگاه میکنم . همش برای خودم لذت بوده و هست . حتی اون ایامی که از قماش سنی و وهابی پاشون باز میشد به منزل دردودلهای یا بچه ی سروساده . آقاجون خوب یادم هست که حضور چنین آدمهایی و نظرات تند یا آرامشون هم فقط باعث میشد منه سروساده به فکر بیوفتم تحقیق عمیقتری کنم و پایه ی اعتقادی خودم رو مستحکم تر کنم ....... آقاجون اینها همش از لطف و عنایت شماست . اینها همش با قوت دستهای یاریگر شماست . که همیشه پشت و پناه یه عاشق سروساده بوده .

آقاجون اومدم امروز بگم که گاهی خیلی تشنه میشم . تشنه ی که کنج خلوت که بشینم در آرامش . من باشم و شما آقا و مولای مصلح جهان . دلم میخواد بشینم در محضرتون . بشینم و با خیالی آسوده از آنجه دل . جانم رو آزار میده بگم . نه ..نه اینکه بخوام فقط دلخوریهام رو بگم .... آقاجون خیلی وقته تلاش میکنم . راهم رو به سمت و سوی سربازان شما کنم . تمام تلاشم رو میکنم تا راهم .مسیر زندگیم به سمت و سوی شما بشه . ترجمه ی تمام حرف و حرکاتم به زبان یاری رسانِ یاران شما بشه ..... ولی آقاجون . گاهی چنان آتشی به دلم میگیره که تاب و تحملی برام نمیزاره . وقتی میبینم به نتیجه نمیرسه یا از پایه و اساس دستم قطع میشه .....

          آقا جان . امیدم . به دستهای یاریگر شماست یا صاحب الزمان (عج)